پدر همان یار قدیمی من

پدر همان نور آفتاب من

پدر صدای تو در گوشهای من دائمازمزمه میکند

نباشد آن روزی که صدایت را نشنوم

پدر حضورت در کنارم سنبل شادابی ونشاط من است

پدر احساس آزادی ورهایی میکنم وقتی دست

نوازش برسرم میکشی نگاهم میکنی وبوسه ای

بر صورتم میکاری احساس غرور میکنم

پدر پرافتخارترین شخص برای من

کسی که تمامی زحماتش را نثار من کرد

وخودرا به غربت داد تا من آینده ای روشن داشته باشم

باشد روزی که به من افتخار کنی

دوستت دارم

بوسه بر دستان زحمتکشت میزنم با افتخار