مظلومم امام حسین(ع)


زندگانی امام حسین (ع)

دومين فرزند برومند حضرت علی و در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ايشان باد، در خانه وحی و ولايت چشم به جهان گشود. 
چون خبر ولادتش به پيامبر گرامی اسلام (ص ) رسيد، به خانه حضرت علی (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بياورد. اسما او را در پارچه ای سپيد (س ) آمد و اسما پيچيد و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت . به روزهای اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش ، امين وحی الهي ، جبرئيل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، اين نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبير) چون علی برای تو بسان هارون که به عربی (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار. برای  موسی بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پيغمبران هستي . و به اين ترتيب نام پرعظمت "حسين " از جانب پروردگار، برای دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای  کشت ، و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موی سر او  فرزندش به عنوان عقيقه  نقره صدقه داد.

امام حسین(ع) و پیامبر (ص)

 از ولادت حسين بن علی (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفی که پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز مي داشت ، به بزرگواری  و مقام شامخ پيشوای سوم آگاه شدند. سلمان فارسی مي گويد: ديدم که رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوی  خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهای خدايی که نه نفرند و خاتم ايشان ،  قائم ايشان (امام زمان "عج ") مي باشد. انس بن مالک روايت مي کند: وقتی از پيامبر پرسيدند کدام يک از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي داري ، فرمود: بارها رسول گرامی حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد و  حسن و حسين را،  آنان را مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره که از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عين حال اعتراف مي کند که : "رسول اکرم را ديدم که حسن و حسين را بر شانه های  خويش نشانده بود و به سوی ما مي آمد، وقتی به ما رسيد فرمود هر کس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست  داشته ، و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است ". عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوی و ملکوتی بين پيامبر و حسين را مي توان در اين جمله رسول گرامی  اسلام (ص ) خواند که فرمود: "حسين از من و من از  حسينم ".

امام حسین(ع) در زمان معاویه

 چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن علی (ع ) امامت و رهبری شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبری جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد که معاويه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اريکه حکومت اسلام به ناحق تکيه زده ، سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامی  و قوانين خداوند است ، و از اين حکومت پوشالی مخرب به سختی رنج مي برد، ولی نمي توانست دستی فراز آورد و قدرتی فراهم کند تا او را از جايگاه حکومت اسلامی پايين بکشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعی مشابه او داشت . 
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشکار سازد و به سازندگی قدرت بپردازد، پيش از هر جنبش و حرکت مفيدی به قتلش مي رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پيشه ساخت که اگر برمي خاست ، پيش از اقدام به دسيسه کشته مي شد، و از اين کشته شدن هيچ نتيجه ای گرفته نمي شد. 
بنابراين تا معاويه زنده بود، چون برادر زيست و علم مخالفتهای بزرگ نيفراخت ، جز آن که گاهی محيط و حرکات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم را به آينده نزديک اميدوار مي ساخت که اقدام مؤثری خواهد نمود. و در تمام طول مدتی  که معاويه از مردم برای ولايت عهدی يزيد، بيعت مي گرفت ، حسين به شدت با او مخالفت کرد، و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و ولي عهدی او را نپذيرفت و حتی گاهی سخنانی  تند به معاويه گفت و يا نامه ای کوبنده برای او نوشت . 
معاويه هم در بيعت گرفتن برای يزيد، به او اصراری نکرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...

 

قیام حسینی

يزيد پس از معاويه بر تخت حکومت اسلامی تکيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند،و برای اين که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت کند، مصمم شد برای نامداران و شخصيتهای اسلامی پيامی بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور، نامه ای به حاکم مدينه نوشت و در آن يادآور شد که برای من از حسين (ع ) بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان . حاکم اين خبر را به امام حسين (ع ) رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود: 
"انا لله و انا اليه راجعون و علی الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل  يزيد". 
آن گاه که افرادی چون يزيد، (شراب خوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاک که حتی  ظاهر اسلام را هم مراعات نمي کند) بر مسند حکومت اسلامی بنشيند، بايد فاتحه اسلام را خواند. (زيرا اين گونه زمامدارها با نيروی اسلام و به نام اسلام ، اسلام را از بين مي برند.) 
امام حسين (ع ) مي دانست اينک که حکومت يزيد را به رسميت نشناخته است ، اگر در مدينه بماند به قتلش مي رسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفی از مدينه به سوی مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه ، همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد، در بين مردم مکه و مدينه انتشار يافت ، و اين خبر تا به کوفه هم رسيد. کوفيان از امام حسين (ع ) که در مکه بسر مي برد دعوت کردند تا به سوی آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل ، پسر عموی خويش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفی را از نزديک ببيند و برايش بنويسد. مسلم به کوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه ای روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت کردند، و مسلم هم نامه ای  به امام حسين (ع ) نگاشت و حرکت فوری امام (ع ) را لازم گزارش داد. 
هر چند امام حسين (ع ) کوفيان را به خوبی مي شناخت ، و بي وفايی  و بي ديني شان را در زمان حکومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد کرد، و ليکن برای اتمام حجت و اجرای اوامر پروردگار تصميم گرفت که به سوی کوفه حرکت کند. 
با اين حال تا هشتم ذي حجه ، يعنی روزی  که همه مردم مکه عازم رفتن به "مني " بودند و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام مي خواست خود را به مکه 
برساند، آن حضرت در مکه ماند و در چنين روزی با اهل بيت و ياران خود، از مکه به طرف عراق خارج شد و با اين کار هم به وظيفه خويش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پيغمبر امت ، يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نکرده ، بلکه عليه او قيام کرده است . 
يزيد که حرکت مسلم را به سوی کوفه دريافته و از بيعت کوفيان با او آگاه شده بود، ابن زياد را (که از پليدترين ياران يزيد و از کثيفترين طرفداران حکومت بنی اميه بود) به کوفه فرستاد. ابن زياد از ضعف ايمان و دورويی و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهديد 
ارعاب ، آنان را از دور و بر مسلم پراکنده ساخت ، و مسلم به تنهايی با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت ، و پس از جنگی دلاورانه و شگفت ، با شجاعت شهيد شد. 
(سلام خدا بر او باد). و ابن زياد جامعه دورو و خيانتکار و بي ايمان کوفه را عليه امام حسين (ع ) برانگيخت ، و کار به جايی رسيد که عده ای از همان کسانی که برای  امام (ع ) دعوت نامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند. 
امام حسين (ع ) از همان شبی که از مدينه بيرون آمد، و در تمام مدتی که در مکه اقامت گزيد، و در طول راه مکه به کربلا، تا هنگام شهادت ، گاهی به اشاره ، گاهی به اعلان مي داشت که : "مقصود من از حرکت ، رسوا ساختن حکومت ضد اسلامی يزيد و صراحت ، برپاداشتن امر به معروف و نهی از منکر و ايستادگی در برابر ظلم و ستمگری  است و جز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدی هدفی ندارم ". و اين مأموريتی بود که خداوند به او واگذار نموده بود، حتی اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيری خانواده اش اتمام پذيرد. رسول گرامی (ص ) و اميرمؤمنان (ع) و حسن بن علی (ع ) پيشوايان پيشين اسلام ، شهادت 
امام حسين (ع ) را بارها بيان فرموده بودند. حتی در هنگام ولادت امام حسين (ع )، و خود امام حسين (ع ) به  رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش را تذکر داده بود. 
علم امامت مي دانست که آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد، ولی او کسی نبود که در برابر دستور آسمانی  و فرمان خدا برای جان خود ارزشی قائل باشد، يا از اسارت خانواده اش واهمه ای  به دل راه دهد. او آن کس بود که بلا را کرامت و شهادت را سعادت مي پنداشت . (سلام ابدی خدا بر او باد) . 
خبر "شهادت حسين (ع ) در کربلا" به قدری در اجتماع اسلامی مورد گفتگو واقع شده بود که عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند. چون جسته و گريخته ، از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن علی (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدينسان حرکت امام حسين (ع ) با آن درگيريها و ناراحتيها احتمال کشته شدنش را در اذهان عامه تشديد کرد. بويژه که خود در طول راه مي فرمود: "من کان باذلا فينا مهجته  و موطنا علی لقاء الله نفسه فليرحل معنا. 
هر کس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بيايد". 
و لذا در بعضی از دوستان اين توهم پيش آمد که حضرتش را از اين سفر منصرف سازند. 
غافل از اين که فرزند علی  بن ابی طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر، و از ديگران به وظيفه خويش آگاهتر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد کشيد. 
باری امام حسين (ع ) با همه اين افکار و نظريه ها که اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد، و کوچکترين خللی در تصميمش راه نيافت . 
سرانجام ، رفت ، و شهادت را دريافت . نه خود تنها، بلکه با اصحاب و فرزندان که هر يک ستاره ای درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و کشته شدند، و خونهايشان شنهای گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقي مانده بسترهای  گناه آلود خاندان اميه ) جانشين رسول خدا نيست ، و اساسا اسلام از بنی اميه و بنی  اميه از اسلام جداست . راستی هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند، و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوترانيهای او و عمالش را مي شنيدند، چقدر از اسلام متنفر مي شدند، زيرا اسلامی که خليفه پيغمبرش يزيد باشد، به راستی نيز تنفرآور است ... و خاندان پاک حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت را به گوش مردم برسانند. و شنيديم و خوانديم که در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نکبت بار يزيد، هماره و همه جا دهان گشودند و فرياد زدند، و پرده زيبای  فريب را از چهره زشت و جنايتکار جيره خواران بنی اميه برداشتند و ثابت کردند که يزيد سگ باز وشرابخوار است ، هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريکه ای که او بر آن تکيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسينی را تکميل کرد، طوفانی  در جانها برانگيختند، چنان که نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستی و رذالت و دناءت گرديد و همه آرزوهای طلايی و شيطانيش چون نقش بر آب گشت . نگرشی  ژرف مي خواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت .از همان اوان شهادتش تا کنون ، دوستان و شيعيانش ، و همه آنان که به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند، همه ساله سالروز به خون غلتيدنش را، سالروز قيام و شهادتش را با سياه پوشی  و عزاداری محترم مي شمارند، و خلوص خويش را با گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز مي دارند. پيشوايان مآل انديش و معصوم ما، هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنايتی خاص داشتند. غير از اين که خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا مي داشتند، در فضيلت عزاداری و محزون بودن برای آن بزرگوار، گفتارهای متعددی ايراد فرموده اند. ابوعماره گويد: "روزی به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسيدم ، فرمود اشعاری در سوگواری حسين برای ما بخوان . وقتی شروع به خواندن نمودم صدای گريه حضرت برخاست ، من مي خواندم و آن عزيز مي گريست ، چندان که صدای گريه از خانه برخاست . بعد از آن که اشعار را تمام کردم ، امام (ع ) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام  حسين (ع ) مطالبی بيان فرمود". 
و نيز از آن جناب است که فرمود: "گريستن و بي تابی کردن در هيچ مصيبتی شايسته  نيست مگر در مصيبت حسين بن علي ، که ثواب و جزايی گرانمايه دارد". باقرالعلوم ، امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم که يکی از اصحاب بزرگ او است فرمود: "به شيعيان ما بگوييد که به زيارت مرقد حسين بروند، زيرا بر هر شخص باايمانی که   به امامت ما معترف است ، زيارت قبر اباعبدالله لازم مي باشد". امام صادق (ع ) مي فرمايد: "ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يکون من الاعمال . 
 همانا زيارت حسين (ع ) از هر عمل پسنديده ای ارزش و فضيلتش بيشتر است ". زيرا که اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است که به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويی  روح را به سوی ملکوت خوبيها و پاکدامنيها و فداکاريها پرواز مي دهد. هر چند عزاداری و گريه بر مصايب حسين بن علی (ع )، و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشکوه و حماسه ساز کربلايش ارزش و معياری والا دارد، لکن بايد دانست که نبايد تنها به اين زيارتها و گريه ها و غم گساريدن اکتفا کرد، بلکه همه اين تظاهرات ، فلسفه دين داري ، فداکاری و حمايت از قوانين آسمانی را به ما گوشزد مي نمايد، و هدف هم جز اين نيست ، و نياز بزرگ ما از درگاه حسينی آموختن انسانيت و خالی بودن دل از هر چه غير از خداست مي باشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم ، هدف مقدس حسينی به فراموشی مي گرايد.

اخلاق و رفتار امام حسین(ع)

 با نگاهی  اجمالی به 56سال زندگی سراسر خداخواهی و خداجويی  حسين (ع )، درمي يابيم که هماره وقت او به پاکدامنی  و بندگی و نشر رسالت احمدی و مفاهيم عميقی والاتر از درک و ديد ما گذشته است . اکنون مروری  کوتاه به زوايای زندگانی آن عزيز، که پيش روی ما است : جنابش به نماز و نيايش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسياری  و حتی در آخرين شب داشت . گاهی در شبانه روز صدها رکعت نماز مي گزاشت . زندگی دست از نياز و دعا برنداشت ، و خوانده ايم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خدای خويش به خلوت بنشيند. و فرمود: "خدا مي داند که من نماز و تلاوت   قرآن و دعای زياد و استغفار را دوست دارم ". حضرتش بارها پياده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد. ابن اثير در کتاب "اسد الغابة " مي نويسد: "کان الحسين رضی الله عنه فاضلا کثير الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخير جميعها. حسين (ع ) بسيار روزه مي گرفت و نماز مي گزارد و به حج مي رفت و صدقه مي داد و همه کارهای پسنديده را انجام مي داد". شخصيت حسين بن علی  (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتی با برادرش امام مجتبی (ع ) پياده به کعبه مي رفتند، همه بزرگان و شخصيتهای  اسلامی به  احترامشان از مرکب پياده شده ، همراه آنان راه مي پيمودند. احترامی که جامعه برای حسين (ع ) قائل بود، بدان جهت بود که او با مردم زندگی  مي کرد - از مردم و معاشرتشان کناره نمي جست - با جان جامعه هماهنگ بود، چونان ديگران از مواهب و مصائب يک اجتماع برخوردار بود، و بالاتر از همه ايمان بي تزلزل او به خداوند، او را غم خوار و ياور مردم ساخته بود. و گرنه ، او نه کاخهای مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ، و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نميبستند، و حرم رسول الله (ص ) را برای او خلوت نمي کردند... اين روايت يک نمونه از اخلاق اجتماعی اوست ، بخوانيم : روزی از محلی عبور مي فرمود، عده ای از فقرا بر عباهای پهن شده شان نشسته بودند و نان پاره های خشکی  مي خوردند، امام حسين (ع ) مي گذشت که تعارفش کردند و او هم پذيرفت ، نشست و تناول فرمود و آن گاه بيان داشت : "ان الله لا يحب المتکبرين "، خداوند متکبران را دوست نمي دارد.پس فرمود: "من دعوت شما را اجابت کردم ، شما هم دعوت مرا اجابت کنيد". آنهاهم دعوت آن حضرت را پذيرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند. حضرت دستور داد و بدين ترتيب پذيرايی گرمی هر چه در خانه موجود است به ضيافتشان بياورند، از آنان به عمل آمد، و نيز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خويش به جامعه آموخت . 
شعيب بن عبدالرحمن خزاعی  مي گويد: "چون حسين بن علی (ع ) به شهادت رسيد، بر پشت مبارکش آثار پينه مشاهده کردند، علتش را از امام زين العابدين (ع ) پرسيدند، فرمود اين پينه ها اثر کيسه های  غذايی است که پدرم شبها به دوش مي کشيد و به خانه زنهای  شوهرمرده و کودکان يتيم و فقرا مي رسانيد". شدت علاقه امام حسين (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمايت از ستم ديدگان مي توان در داستان "ارينب وهمسرش عبدالله بن سلام " دريافت ، که اجمال و فشرده اش را در اين جا متذکر مي شويم : يزيد به زمان ولايت عهدي ، با اين که همه نوع وسايل شهوترانی و کام جويی و کامروايی  از قبيل پول ، مقام ، کنيزان رقاصه و... در اختيار داشت ، چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوی شوهردار عفيفی دوخته بود. پدرش معاويه به جای اين که در برابر اين رفتار زشت و ننگين عکس العمل کوبنده ای  نشان دهد، با حيله گری  و دروغ پردازی و فريبکاري ، مقدماتی فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش يزيد بکشاند. حسين بن علی (ع ) از قضيه باخبر شد، در برابر اين تصميم زشت ايستاد و نقشه شوم معاويه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از يکی از قوانين اسلام ، زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدی و تجاوز يزيد را از خانواده مسلمان و پاکيزه ای قطع نمود و با اين کار همت و غيرت الهي اش را نمايان و علاقه مندی خود را به حفظ نواميس جامعه مسلمانان ابراز داشت ، و اين رفتار داستانی شد که در مفاخر آل علی (ع ) و دناءت و ستمگری بنی اميه ، برای هميشه در تاريخ به يادگار ماند. علائلی در کتاب "سمو المعني " مي نويسد: "ما در تاريخ انسان به مردان بزرگی برخورد مي کنيم که هر کدام در جبهه و جهتی  عظمت و بزرگی خويش را جهان گير ساخته اند، يکی در شجاعت ، ديگری در زهد، آن ديگری در سخاوت ، و... اما شکوه و بزرگی امام حسين (ع ) حجم عظيمی است که ابعاد بي نهايتش هر يک مشخص کننده يک عظمت فراز تاريخ است ، گويا او جامع همه 
والاييها و فرازمنديها است ". آري ، مردی که وارث بي کرانگی  نبوت محمدی است ، مردی که وارث عظمت عدل و مروت پدری چون حضرت علی  (ع ) است و وارث جلال و درخشندگی فضيلت مادری چون حضرت فاطمه (س ) است ، چگونه نمونه برتر و والای عظمت انسان و نشانه آشکار فضيلتهای خدايی نباشد. درود ما بر او باد که بايد او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهيم .امام حسين (ع ) و حکايت زيستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه يک بزرگ مرد تاريخ را برای ما مجسم مي سازد، بلکه او با همه خويشتن ، آيينه تمام نمای فضيلتها، بزرگ منشيها، فداکاريها، جان بازيها، خداخواهيها وخداجوييها مي باشد، او به تنهايی  مي تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشريت را ضامن گردد. بودن و رفتنش ، معنويت و فضيلتهای انسان را ارجمند نمود.

یا حسین مظلوم

  سلام بر مظلوم کربلا که به جای اینکه تفکر وشخصیت اورا به ما نشان                     دهند تشنگی حسین(ع) را نشانمان دادند

مهربان! متشکرم...

«تقديم به دوست عزيزم که نگاهش در تاريکي بيکسيهايم طلوع کرد»

مهربان! متشكرم كه مهرت را بر من افكندي 
متشكرم كه دستم را گرفتي تا از زمين بلند بشم
از بابت همه محبتات متشكرم
كمكم كن براي هميشه
كمكم كن تا ديگه بيراهه نرم
كمكم كن تا تفکرم صحیح گردد
براي هميشه
براي همه عمرم
دستهايم را بگير خورشيدسان 
تا بمانم بر مدار 
دوست من..

برای شما که میروی

برای استادم

               

نیمه شبی دانشجو در خانه استادش را زد.

«قدرت تمرکز حواس ندارم. نمی‌توانم مسایلی را که ار من خواسته‌اید حل کنم.»

استاد گفت: «می‌گذرد تحت تاثیر احساس فعلی‌ات قرار نگیر و به تلاشت ادامه بده»

چند هفته بعد دانشجو دوباره به خانه استادش رفت.

«دارم موفق می‌شوم. آشفتگی روحم کم‌تر شده و از آن‌چه می‌خواهم مطمئن‌ترم. می‌توانم مسایلی را که از من خواسته‌اید به راحتی حل کنم»

استاد گفت : می‌گذرد تحت تاثیر احساس فعلی‌ات قرار نگیر و به تلاشت ادامه بده

برای استادم که میرود

خداحافظ گل لادن، خداحافظ گل پونه،خداحافظ گل مریم خداحافظ همین حالا.....


خداحافظ ای شعر شب های روشن


خداحافظ گل پونه . كه بارونی نمی تونی
...
طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه خداحافظ

خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها
بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا
خداحافظ خداحافظ
همین حالا
خداحافظ

تقدیم به شما که رفتی

حراج حراج غیرت مردان ایرانی وحیای زنان ایرانی

                            این چنین لجنستانم شده ایران

آزادی زنان در آمریکا

         


کسانیکه دم از الگوی آزادی غرب میزنید وخواهان الگوسازی غربی برای تمدن ایران هستید عاقبت زنان ودختران شما درصورت پیاده سازی الگوی غربی بی محتوای آزادی جنسی  درایران این خواهد بود.

مطلبی فوق آموزنده وپرمفهوم


اشياء براي استفاد شدن و انسانها براي دوست داشتن مي باشند.

مراقب افكارتان باشيد كه تبديل به گفتارتان ميشوند.

مراقب گفتارتان باشيد كه تبديل به رفتار تان مي شود.

مراقب رفتار تان باشيدكه تبديل به عادت مي شود.

مراقب عادات خود باشيدشخصيت شما مي شود.

مراقب شخصيت خود باشيدكه سرنوشت شما مي شود

اینا جملات زیبا وآموزنده را یکی از دوستان عزیزم برایم نوشته است ومنهم به پاس محبت ایشان آنرا در وبم گذاشتم.

زندگی حال !!!!!!!!!!!!!!!!!!

               

   یادبازی بچگیهاکلاغ پر وحال فرزندان این سرزمین شیرپرماست پرپنیرپرگوشت چیست؟برنج چیست؟نان آهان غذای همیشگی پر

                    کم کم زندگی پر وسپس جان پر

منوی چلوکبابی 120سال پیش

           

خدایا پس چرا من زن ندارم؟ (طنز)

                               سرگرمی, شعر طنز, ازدواج, شعر خنده دار-www.jazzaab.ir

 

     خدایا پس چرا من زن ندارم؟

    زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟

    دوتا زن دارد این همسایه ما

    همان یک دانه را هم من ندارم

    آژانس ملکی امشب گفت به من:

    مجرد, بهر تو مسکن ندارم

    چه خاکی بر سرم باید بریزم؟

    من بیچاره آخر زن ندارم

    خداوندا تو ستارالعیوبی

    وبر این نکته سوءظن ندارم

    شدم خسته دگر از حرف مردم

    تو میدانی دل از آهن ندارم

    تجرد ظاهرا”عیب بزرگی است

    من عیب دیگری اصلا”ندارم

    خودم میدانم این”اصلا” غلط بود

    در اینجا قافیه لیکن ندارم

    تو عیبم را بپوش و هدیه ای ده

    خبر داری نیکول کیدمن ندارم؟

    اگر او را فرستی دیگر از تو

    گلایه قد یک ارزن ندارم

مطلب طنز

شوهره میاد خونه به زنش میگه:

من برای شام دوستمو دعوت کردم خونه مون

زنش میگه: چرا این کار رو کردی، ببین خونه چقدر بهم ریخته است

ظرفا کثیفن، هیچی هم برای خوردن تو یخچال نیست

شوهره میگه: میدونم ولی اشکالی نداره

زنه میگه: اگه میدونی، پس چرا دوستت رو دعوت کردی؟

شوهرمیگه: آخه اون زده به سرش بره زن بگیره

اتل متل توتوله این پسره سوسوله (طنز باحال)

                                     شعر طنز,اتل متل توتوله این پسره سوسوله,www.jazzaab.ir

اتل متل توتوله
این پسره سوسوله

موهاش همیشه سیخه
نگاش همیشه میخه

چت میکنه همیشه
بی مخ زدن؟نمیشه

پول از خودش نداره
باباش رو قال میذاره

دی اند جیشو میپوشه
میشینه بعد یه گوشه

زنگ میزنه به دافش
میبنده هی به نافش

که من دوست میدارم
تاج سرم میذارم

صورت رو کردی میک آپ
بیا بریم کافی شاپ

تو کافی شاپ،می خنده
همش خالی میبنده

بهم میگن خدایی!
چقدر بابا بلائی!

همه رو من حریفم
میذارم توی کیفم

هزارتا داف فدامن
منتظر یه نامن

ولی تویی نگارم
برات برنامه دارم

اگه مشکل نداری
               میام به خواستگاری!!!!!!!!!!!!

طینت بعضیا؟

  عکس های فوق العاده زیبا از باران - jazzaab.ir

            طینت بعضی از افراد اینگونه است شما چطور؟

                   خودم در حال بررسی طینتم هستم.

به کدامین سو میرویم؟؟؟؟؟؟؟


در خبرها آمده است که شرکت نفتی شل میخواهد به جای دلار پول نفت ملت به ایران غله بدهد یعنی نفت در مقابل گندم به کدامین سو در حرکتیم به سوی نفت در برابر غذا این همه منابع زیر زمینی اینهمه زمین های حاصلخیز این همه جوانان متفکر باهوش کجاست مدیریت علی بن ابی طالب  کجاست محافظت علی بن ابی طالب از بیت المال کجاست شعار های اول انقلاب پدرانمان نه شرقی نه غربی کجاست استقلال ایران بزرگ کارمان به کالا به کالا رسیده است ایران مادرم سرزمینم دوباره استعمارگران غربی با یال وکوپال آمده اند با مرتجعان عرب آمده اند با جدایی سه جزیره آمده اندبا شیعه کشی آمده اند اما امروز دیگر قرن نوزدهم واوایل بیستم  نیست امروز بی مدیریتی ها باید اصلاح شوند امروز انگلستان لعنتی دستش برای ما آریایی ها رو است امروز ما باید به ایستیم تافردا دنیا در مقابل فرزندان آریایی زانو بزند وآنروز فقط با همت ما وسخت کوشی ماوامیدوارم با زیرکی وهوشیاری سیاستمداران ایرانی به انجام برسد.

خط فقر و ......

        خط فقر به 950هزار تومان رسید!/ کارتون: رضا باقری   

بدون شرح

ahmadi-nejad & Evin

انحرافات جنسی وحشتناک محمدرضا پهلوی شاه فراری وخائن

                                                    

    پشت پرده روابط بی شرمانه شاه مزدور را در ادامه مطلب بخوانید 

ادامه نوشته

دلیران تنگستان

                                        

                 برای خواندن افتخار وحماسه به ادامه مطلب بروید

ادامه نوشته